هیئت محبان حضرت زهرا(سلام الله)
عزیز دلم دیشب بابایی اومد پیشم خیلی دلم براش تنگ شده بود و با هاش برام عیدی ماه رمضا ن رو برام اورد از طرف مامان بزرگ مهربونت ( یعنی مادر شوهرم) خیلی دوستشون دارم ان شاءالله خدا بهشون سلامتی و عزت بده دیگه قراره امروز بعد از 6 روز بریم خونه خودمون اخه من تو این چند روز خونه ی مامان بودم خیلی ناراحتم خیلی ، آخه امروز روز 18 ماه مبارک رمضانه و و امشب شب قدر و من هنوز اندر خم یک کوچه ام خدایا کی منو برای خودت می بری و برای خودت انتخاب می کنی خسته شدم از این همه دوری از این همه غفلت از این همه روز مره گی یعنی روزی میشه که بهم افتخار کنی و جلوی فرشته هات بهم مباهات کنی یا خدای نکرده از وجود من شرمت می شه نمی دونم امید وارم روزی برسه که وقتی مولام امام عصر (عج) پرونده اعمالم رو میبینه لبخند زیبایی روی لبان مبارکش بشینه و دلش شاد شود نه اینکه ................. خدا اون روز را نیاره
خدایا می خوام یه تصمیمی بگیرم و دوست دارم با همه ی بچه هایی که باهم تو این سایت دوست هستیم و دوست می شیم کار بزرگ جهاد با نفس رو مثل مراقبه و یا محاسبه شروع کنیم نمی دونم چه جوری ؟بچه ها اگه کسی پیشنهادی داره خوشحال می شم نظراتتون رو بفهم اصلا بچه ها بیاید توی نی نی وبلاگ یه هیئت بزنیم به نام هیئت محبان حضرت زهرا ( سلام الله ) و یه کار هیئتی و بسیجی نظرتو ن چیه ؟ هرکی موافقه بسم الله